بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

دل و زبون !


داشتم به یه فرق عمده زن و مرد در درخواست آشنایی فکر میکردم :


آقایان اگر درون وجودشون تمایلی باشه ،براحتی بزبان می آورند.


خانمها حتی اگر درون وجودشون اوج اشتیاق هم به اون آشنایی باشند،در ابتدا با زبانشان نه میگویند !




نظرات 16 + ارسال نظر
. جمعه 12 دی 1399 ساعت 19:02

ای واااای دقیقا همین گزینه رو زدم :))
یعنی اینقد راحت میتونید آدما رو بشناسید؟!

ممنون از همراهیتون

. جمعه 12 دی 1399 ساعت 18:52

پس تصمیمم درست بود.
شما حدساتون چقدر درست درمیاد؟
میخوام بدونم میتونید حدس بزنید از بین گزینه های نظرسنجی کدومو زدم یا نه؟ :))

من شما را بدرستی نمیشناسم ، اگر کمی میشناختم میگفتم سکوت میکنید و با روشهای مختلف بدنبال خواسته خود میرفتید !

. جمعه 12 دی 1399 ساعت 18:39

نمیتونستم بی تفاوت باشمو نمونم چون نمیدونستم موضوع چی بود،درضمن اونوقت فکر میکردن جا زدم،وایسادم حرفامو گفتم محل کارمو ترک کردم
حالا این دفعه حرص ندین اون کامنتی ک سوال پرسیدم کلا تایید نکردید اونو منظورمه ج بدید(لبخند ملیحانه برا گول زدن

نه ، نباید ادامه میدادید ، کار کردن محیط آروم و مناسب میخواد ،حس میکنید جایی هستید که پر از تنش هست ادامه ندید ، البته این روایتِ شماست ممکنه با واقعیت متفاوت باشه !

. جمعه 12 دی 1399 ساعت 18:30

اول من پرسیدم شما سرسری گرفتین خب این به اون در(لبخند با زور)
الان ج میدین یا میخواین منو حرص بدین

حرص فکر کنم ! (لبخند)
فکر کنم هیچوقت تو زندگیم نخواستم اینکارو بکنم ، باور کنید جوابهاشو دادم ، هر چی به ذهنم میرسید گفتم ، شاید لازمه یه بار دیگه با دقت بخوانیدشون.

. جمعه 12 دی 1399 ساعت 18:22

شما ج سوال منو بدین بعد من حالمو میگم (خنده ی مصنوعی همراه با چشم غره)

نه دیگه سرسری گرفتی سوالمو ! (لبخند)

. جمعه 12 دی 1399 ساعت 16:24

ایراد گرفتم چون موضوعی رو براتون تعریف کردم ولی شما سرسری یه چیزی گفتین که فقط گفته باشین..ازتون پرسیده بودم باید خودمو یه نفهمی میزدمو بکارم ادامه میدادم تا در حقم ظلم کنن یا اینکه بی سر و صدا دیگه سرکار نمیرفتم...کدوم درست بود! بجای جواب گفتین همینقد اطلاعات دارین |:
منم میتونستم شان خودمو در حد همون شخص پایین بیارم برا تلافی دست به یه کارایی بزنم ولی بجاش به کارم توی اون محیط خاتمه دادم

سلام ، حالتون چطوره؟ (لبخند)

. پنج‌شنبه 11 دی 1399 ساعت 23:13

شما فکرتون پیش مرغ مونده اصلا حرفای منو نخوندین انگار |:
وقتی میگن بعد تموم شدن کارتون بمونید باهاتون صحبت کنم،اینکه میگید بهتر بود بی تفاوت بودم لابد باید از دستورشون سرپیچی میکردمو نمیموندم...
من شان خودمو حفظ کردم که از فردای اون اتفاق دیگه سرکارم نرفتم...چون قیمت ها رو درنظر گرفتم...نمیخواستم به هر قیمتی اونجا بمونم..پشیمون هم نیستم...ولی اینکه گفتید برای اوشون صرفا یه تفریح بوده خیالم راحت شد :)

معلومه فکرم پیش مرغم مونده ! شامِ من بود ، حل مشکلِ شما که منو سیر نمیکنه ! (لبخند)
شما اصرار میکنید که من نظر بدم ، بعد که میگم حرف خودتون را میزنید و ایراد میگیرید؟!
یا موضوعِ مربوط به کار بوده که میبایست در ساعت کاری بررسی میشده یا نبوده که اصولا لزومی نداشت شما بمونید.
خوشحالم که خیالتون راحت شد.

. پنج‌شنبه 11 دی 1399 ساعت 01:29

خب راهنمایی خواستن ایرادی داره که به بهونه نداشتن اطلاعات نصفه جواب دادین؟!
اون خانم میخواست اطرافیان رو‌ نسبت به من بدبین کنه،چیکار باید میکردم
هرچند موضوع تموم شده س،از نظر شمام اوشون دنبال کشف حقیقت نبود،ولی میخوام بدونم چه رفتاری بهتر بود از نظر شما

لبخند ، همنشین گرامی ، با چند خطی که نوشتی ، نمیشه چیزی را قضاوت کرد ،ولی کلا رودررو کردن را کاری بسیار کودکانه میدانم ، بی تفاوتی میتونست بهترین رفتار باشه ، این نشون میداد شان شما بیشتر از این مطالب است.
ممنون از حضورتون

. دوشنبه 8 دی 1399 ساعت 15:31

ج سوالمو ندادید

در حدی که اطلاع داشتم پاسخ دادم.

. یکشنبه 7 دی 1399 ساعت 23:12

میخواستم یه سوال از شما بپرسم بخاطر تجربه تون..
من شاغل بودم ..
رئیسم یه آقای جوون پولدار و خوش قیافه بود همه خانوما دوسش داشتن...
رئیسم یه دوستی (اقا) داشتن که مدیر داخلی محل کارمون بود و خواهر ایشونم اونجا کار میکرد...
رئیسم از من خوشش میومد و خواهر دوست رئیسم خیلی حسادت میکرد و سعی میکرد ایشونو نسبت به من بدبین کنه و هر کاری از دستش برمیومد کرد...یعنی در واقع با سیاست و از زیر کارشو‌ میکرد..
من رفتم با رئیسم صحبت کردم و اتفاقاتی ک افتاده بود رو براش تعریف کردم ولی اون خانم یکاری کرد رئیسم مونده بود کی راس میگه کی دروغ..
یعنی من به رئیسم گفتم اون خانوم از حسادت این کارا رو میکنه،و اون خانومم در مورد من به اوشون گفته بود فلانی شما رو دوس داره و میخواد پیش چشم شما عزیز باشه الکی بدگویی میکنه...
روز آخر رئیسم ما رو رودرو قرار داد چون من دستم مدرکی نبود ک بتونم حرفامو ثابت کنم و اون خانم خواهر دوست رئیسم بود خودشو خوب نشون داد..من ناراحت شدم از محل کارم درومدم..
رئیسم شبش به من زنگ زد ک برگرد سر کارت ،منم چشم گفتم ولی دیگه نرفتم...
رئیسم به اون خانم حسی نداشت ولی از وقتی فهمیده بود اون خانوم دوسش داره احساس میکردم خوشش اومده ک یه زن بخاطرش رقیبای زنشو کنار زده تا اون مردو به چنگ بیاره..

حالا میخوام بدونم اون مرد بخاطر این رفتارا عاشق اون خانوم میشه؟!

نه ، از هیچکدوم خوشش نخواهد آمد ، نه شما نه خانم دیگر و بصورت جدی به کسی فکر نخواهد کرد.
البته متاسفم که هردوی شما حاضر به رودررو شدن و پایین آوردن شان خود شدید ، برای او صرفا یه تفریح بوده نه کشف حقیقت!

بارون یکشنبه 7 دی 1399 ساعت 15:06

چون ناز دارن اونم از نوع بسیارش..

این شاید نزدیکترین جوابی بود به آنچه منم حس میکنم میبایستی باشه.
ممنون از نظرِ شما

scammer doll یکشنبه 7 دی 1399 ساعت 14:48

فکر کنم قانع شدین دیگه

یعنی نشده باشم هم شما میخوای بزور هم که شده قانعم کنید!
کم مونده بگید قانع میشی یا نه ؟! (لبخند)
ممنون از تلاشِ شما

scammer doll یکشنبه 7 دی 1399 ساعت 13:58

شاید هول میشیم !
شایدم طرف مقابل مغرور باشه و لذت داره به آدم مغرور اولش نه بگی و در راستای این لذت ممکنه دیگه سمتمون نیاد

دقیقا ، میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه ! (لبخند)

.. یکشنبه 7 دی 1399 ساعت 09:50

خانوما اگه اینجوری برخورد می کنن تو این قضایا منطقی عمل کردن یعنی وقتی مواردی وجود داره که نشون میده آشنایی بیشتر هیچ فایده ای نداره پا پس میکشن ولی از اونجایی که واسه مردا کمتر عیب محسوب میشه؛ میگن چه اشکالی داره اگه هم نشد یه دورانی خوش باشیم
بنابراین مشتاق ترن
تو این موارد خانوما حرف عقلو گوش میدن نه دل.

"فکر میکنن میتونن کسی بهتر از اونو هم پیدا کنن اولش میگن نه تا گزینه های روی میز را بررسی کنن بعد که دیدن خبری از گزینه نیست میگن ارررههههه" اینم هست

ممنون از وقتی که گذاشتید و برداشتِ من از نظرِ شما این بود که وقتی مایل هستند ولی نه میگن بخاطر اینه که میخوان منطقی برخورد کنند ، اگر اینه که خیلی خوبه ، پس همه جا به فرمان احساس نیستند !

سارا شنبه 6 دی 1399 ساعت 23:36 Http://15azar59.blogsky.com

شاید فکر میکنن میتونن کسی بهتر از اونو هم پیدا کنن اولش میگن نه ..تا گزینه های روی میز را بررسی کنن بعد که دیدن خبری از گزینه نیست میگن ارررههههه
.....
جدا از شوخی من فکر میکنم مقداری فرهنگ بازدارندگی ما در رابطه با خانمها باعثش هست اینکه اینجوری میگن که اگر زود بگم باشه و اگر من پیشنهاد بدمو و اشتیاق نشون بدم میگن هول هست و زشته و اینجور مسائل که خیلی توی فرهنگ ما هست از گذشته و تغییری نکرده اصلا و نسلی هم برای تغییر دادنش تلاشی نکرده و یه جورایی انگار خانم ها هم بدشون نمیاد که اصرار بهشون بکنن یا به قول معروف نازشون را بخرن ....چه میدونم شایدم اینا نیست ....

ممنون از جنبه های مختلف دیدگاهتون ، ولی قسمت شوخیتون را بیشتر جدی میدونم !

مسافر شنبه 6 دی 1399 ساعت 22:50

شاید اون حس دست نیافتنی بودن باعث میشه.. :)

ممنون از نظر شما ولی قانع نشدم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد