خالی از هر چیز شدن حتی از خوبی
توقف زمان
سکون و تلاشی ستارگان
ریزش هُر گونه درونم
چرخیدن ثانیه ها در ذهنم
فلش بک به خاطره ها
لمس زمخت دستانم در سرما
نوازش بی دریغ آنچه نبود
آشوب رفتنم
فریاد دوباره از آنچه نیست !
نشانه های گندیدگی روح
نخواستن هیچکس
بختکی به نام روزگار
احترامِ بی دلیل به یک گربه
برهوتی بی معنی به نام زندگی
تشنگی مفرط
سفری از کویر تا کویر !
***
بلاگر ، بامداد 27 بهمن 99
از کویر و بیابون و برهوت و برزخ بدم میاد
به گربه احترام میزارن
بعضی ها بله !
سپاس از همراهیتون
در صورتی که اگر با احساس بود، خیلی زیبا بود. البته الان هم زیباست
تک تک مصرع هاش دلیل منطقی داره !
چه از احترام بی دلیل به بی وفایی ، چه از تسلسلِ باطلِ رسیدن از بی کسی به بی کسی با هر آشنایی (کویر تا کویر) !
سپاس از شما
نبینم دلتون گرفته بلاگر جان :)
آدمیزادِ دیگه ، گاهی خوبِ ، گاهی بد !
ولی اینو اتفاقا با منطقم نوشتم و به حسم زیاد مربوط نبود !
سپاس از همراهیتون
*یک ایستگاه اتوبوس را در نظر بگیرید. در جهان هستی، هم اتوبوس
متحرک است و هم ایستگاه—اگر سوار اولین اتوبوس نشدی ،معلوم
نیست اتوبوس بعدی به مقصد اتوبوس قبلی، برود.
سپاس از حضور و نظرتون
قشنگ بود
سپاس از حضورتون