حس میکنی زیادی عاشقی؟
از دیدِ من زیادی یه چیزایی کم داری ، این خودت هستی که اسمشو عاشقی گذاشتی ، معلوم هم نیست اون بتونه کمبودهاتو تامین کنه ، فقط توقع داری و امیدواری که بتونه !
از دیدِ من اینکه در واقعیت این اتفاق بیفته یا نه ، تردید دارم ، او برای خواسته ها و کمبودهای خودش بهت نزدیک شده نه برای کمبودهای شما !
در هیچ حالتی واقع بینی را کنار نذارید !
لطفا این پست را 2 بار یا بیشتر و کلمه به کلمه بخوانید.
البته قرار نیس کسی رو قانع کنم فقط نظرم رو گفتم ولی چی قانع کننده نبود ، اینکه از کسی حس خوب یا بد بگیریم ؟ عشق و نیاز باهم فرق دارن ؟
(در هیچ حالتی واقع بینی را کنار نذارید !) دقیقا !
حق با شما هم هست !
به نظرم عشق ربطی به رسیدن و نرسیدن نداره ، این یه حسه ، نمیشه با کمبود جسمی و روحی توجیهش کرد .
عاشق کسی میشی و باعث تحول و انقلاب درونت میشه ،حالت باهاش خوب باشه ، خوشحال باشی ، شاکر باشی
ممکنه خودش بیخبر باشه ، ممکنه بدونه ولی وصلی نباشه !،عشق ربطی به کمبود ها نداره ، اما وقتی از طرف همون آدم بدترین حس میاد سراغت ( ممکنه حرفی باشه که پشت سرت گفته ، ممکنه رفتاری تحقیر آمیز باشه ، ممکنه هر چیزی باشه ..)
دیگه نمیتونی با اون حس بد بهش فکر هم بکنی چه برسه به عشق و عاشقی .
با احترام به نظر شما ، نظرتون حداقل در مورد من قانع کننده نبود.
سپاس از همراهیتون
آها یعنی خودمون هم نمیدونیم که بخاطر کدوم کمبوده؟لطفا از سوال هام کلافه نشید این مطلب برام خیلی حالب اومد یعنی تا حالا از این زاویه بهش فکر نکرده بودم
از نظر من ، بله ، ممکنه ندونیم یا توی ناخودآگاهمون باشه و خودآگاهمون ازش خبر نداشته باشه ، امکانش هست.
ولی در اکثر موارد هم میدونیم ، تنهایی ، دوست داری کسی بهت فکر کنه ، دوست داری به کسی فکر کنی ، کمبودهای روحی و جسمی ، اینکه کمبود یه سفر را با یه همراه داشته باشی ، کمبود یه شب رمانتیک ، نیاز به مادر یا پدر شدن و خیلی موارد.
اینا نیاز و خواسته و چیزایی که حس میکنی تو زندگی کم داری ، او هم همینه و بخاطرش دنبال یه همراه میگرده.
بنظر من انسان نیازمند افریده شده
و انسان بی نیاز نداریم
اون عشق میتونه مادی مثبت باشه یا منفی میتونه معنوی مثبت باشه یا منفی این ذات و محیطه ک برای انسان مشخص میکنه ب چ سمتی بره
الان میگ میوووو
الان نمیگم ، کلا هر وقت نظر میذاری صدای میو میاد تو گوشم ! (لبخند)
خب یعنی الآن من اگه بدونم بخاطر کدوم کمبودم عاشق شدم و اون کمبود رو خودم برطرف کنم دیگه عاشق نمیمونم؟
هر چی فکر میکنم نمیدونم بخاطر کدوم کمبودم عاشق شدم
فکر میکنم میبایست بیشتر فکر کنی ! (لبخند)
مطالب چالش برانگیز میزاریدا
برم ببینم شوهرم چه کمبودایی داره اومده سراغم
دقیقا ، به واقعیت ها برس ، وقتی خوابی به اندازه کافی رویا میبینی! (لبخند)
یه چایی براش بریز .
خب من توی کامنت اول هم گفتم تا زمانیکه اون حس خوب همراهمونه عاشق میمونیم ولی مطمئنا من نمیتونم همه ی کمبودهای شوهرمو برطرف کنم و برعکس ، اما همچنان عاشق هم هستیم...
میشه اینجوری هم گفت که شاید کمبودهای بزرگ هم رو برطرف میکنیم ، کوچیکا میمونه که زیاد اهمیتی نداره...
حرفتون هم درسته هم یجوریه ، آخه یه خانمی بود الآن چندتا بچه هم داره ولی یه نفر دیگه بجز شوهرش تو قلبش مونده بود. بیشتر از سی ساله ...
خب اون عشق تو قلبش چجوری کمبود اینو برطرف میکنه؟؟
چون بهش نرسیده و این توهم را داره که اگر با او بود زندگیش میشد همون قصه های عاشقانه که اصلا اینطور نیست ، قبلا نوشته بودم راجب این عشق های نرسیده !
اره بازم عاشقشم
میدونین چرا
چون همون بودنش که کنارم باشه حس میکنم خوشبختم وارامش دارم واین برام کافیه.
مگه ادم تو زندگیش جز ارامش چی میخواد.
حق با شماست
منم چیزی که شیش هفت ساله تو زندگیم هست رو بهتون گفتم...
قصه های عاشقانه هیچ وقت تو دنیای واقعی اتفاق نمیفتن.
قضاوت نمیکنم ، چون از زندگی شما بی اطلاعم.
فقط کلی میگم ، واقع بین باشیم ، کسی از واقعیت ها حرف میزنه با حرفهای رویایی و خیالی سراغش نریم ، جواب واقعیت یه واقعیت دیگست نه مدرکی از یه دنیای خیالی !
سلام...
چندبار خوندم...
ولی عاشقشم واین ربطی به نیازهام نداره...
فکر میکنم براهمه اینطوریه اونی که واقعا عاشقه کار نداره طرف مقابل میتونه نیازهاشو برطرف کنه یا نه.
اون عاشقشه وبا تمام وجود دوسش داره تنها چیزی که ازش میخواد فقط باشه همین.
جوابم مشابه زهرا هست ، میدونید چیه؟ من حرفایی میزنم که در دنیای واقعی اتفاق میفته ، شما حرفایی میزنید که توی قصه های عاشقانه اتفاق میفته !
شاید کلمات قصه ها قشنگ و زیبا باشه و حرفای من خشن ، ولی من دارم توی یه دنیای واقعی زندگی میکنم و زیاد هم نمیخوابم !
همین که فقط میخواهید باشه یعنی چی ؟ با تفسیر شما اگه نباشه هم شما میبایست عاشق بمونید ، حالا این فقط باشه شما یعنی یکی که عاشق هستید بره تو تخت بخوابه و شما همه امورات زندگی را بگذرونیدو خرج زندگی را هم بدید ، باز هم عاشقشی؟
فقط باشه؟ بعید میدونم !
اینارو که از قبلم متوجهش شدم ولی خب شما یجوری گفتین که انگار هر کی عاشقه کمبود داره ، اونایی که عاشق نمیشن کمبود ندارن...
اینجوری مفهموم عشق میشه کمبودها...
بعد هر کی کمبودش بیشتر عاشقتر
همینابود دیگه؟
دقیقا ، عشق یعنی نیاز و کمبود ! یه سوال ، عاشق دلخسته کسی هستی ، تا وقتی تامینت میکنه ، مادی و معنوی عاشقشی ، 6 ماه بگذره و نتونی دستشو بگیری ، روح و جسمتو تامین نکنه ، همچنان عشق بزرگت را بهش حفظ میکنی؟
عشق غیر از تامین خواسته هامون نیست ، نمیخوام همینجوری بپذیرید ، فکر کنید ، بدون در نظر گرفتن احساسات ، خودتون را در موقعیت واقعی قرار بدید.
چند بارم خوندم ولی بازم مفهوم دقیقی ازش نفهمیدم...
بنظرم عاشقی با خودش حس خوب میاره و تا وقتی این حس خوب هست عاشق میمونیم
شما به کسی نزدیک میشی برای اینکه یه سری کمبودها داری ، او هم برای همین بهت نزدیک میشه ، شاید خواسته های او و شما با هم متفاوت باشه و نشه که او کمبودهای شما یا شما کمبودهای او را تامین کنید.
دیگه اگه یکم میو میو بود خودتون یه کاریش بکنید ! (لبخند)
ممنون از حضورتون
این یه واقعیته که ما وقتی میگیم عاشق شدیم به خاطر حس خوبیه که بودن با اون ادم به ما دست میده!
بخاطر اینکه حس میکنیم بعد اون دیگه یه چیزایی را کم نداریم ، اونم با این حس بهمون نزدیک میشه ، خواسته ها لزوما یکی نیستند !
سپاس از همراهیتون