وقتی برای مسئله ای دچار تصور یا تردید شدید ، قبل از اینکه اجازه بدید بال و پرش را باز کنه و کل زندگیتون را بگیره ، شاید با یه سوال ساده و پاسخی منطقی همه آن تصورات محو شه و از بین بره و شاید بدون آن سوال هر روز بیشتر و بیشتر باعث بشه توی اون تصور غرق بشید.
گاهی نگران هستید اگر سوال را بپرسید و پاسخش همون تصور شما باشه ممکنه نتونید تحمل کنید؟ در نهایت چی؟ یه روزی که متوجه خواهید شد که واقعیت چه بوده ، از دیدِ من ، وهم و خیال و شک و تردید را اگر بی پاسخ رها کنیم ، مثل یه سیل همه جای روحِ ما را اشغال خواهد کرد و به تمام شئونات زندگی ما وارد خواهد شد ، بهتر نیست قبل از اینکه این تصور زندگیتونو بهم بریزه ، سوالتون را بپرسید ؟ هر جوابی هم بگیرید ، حداقل تکلیف مشخص خواهد شد !
گاهی هم سوال رو می پرسی ولی پاسخ نمیشنوی
گاهی هم اصولا سوالی نمیپرسید!
نگران از اینکه جوابش همون تصورِ شما باشه ، بحث این پست پرسیدنِ سوال بود ، اینکه جوابی میگیرید یا نه ، موضوع این نوشته نبود.
شما کارِ خودتان را انجام دهید ، سوالتان را بپرسید و معمولا حتی اگر جوابی هم نگیرید ، از نحوه جواب ندادن هم میشود به جوابی رسید!