بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

بعضی ها میمانند !

این مکالمه واقعی نیست ولی این مسئله در واقعیت زیاد اتفاق افتاده !

***

گفت:  اذیتم میکنه ، خیلی مقرراتیه ،  هر روز بهم گیر میده که خونه چرا تمیز نیست ، غذا چرا اینجوری شده ، لباسامو چرا اتو نکردی و ... خب من آخر همه چیز نیستم که ، واقعا کلافم و نمیدونم چکار کنم ، هر روز جر و بحث داریم !

گفتم: چند ساله ازدواج کردید؟

گفت : 5 ساله

گفتم :قبل ازدواج چقدر فرصت آشنایی به هم دادید؟

گفت : یه سال !

گفتم: یعنی تو اون یه سال تا حدودی متوجه نشدی خواسته هاش برای فردای زندگی چیه؟

گفت : چرا ، اون موقع از من یه سری چیزا میپرسید  ، خب منم میگفتم آشپزیم عالیه ، خانه داریم حرف نداره ، منظم و مرتب هستم ، اونم خیلی تاکید میکرد که من زندگی منظم میخوام !

گفتم : اون چطور وعده هایی که بهت داده را انجام داده؟

گفت: تقریبا آره ، من باهاش مشکلی ندارم ، اون با من مشکل داره ! من اصلا چیزی بهش نمیگم !

گفتم : خب چرا باور نکردی؟ و چرا چیزی که نبودی را بهش میگفتی که هستم؟ اونی که تو زندگی زیاد گله میکنه به خواسته هاش نرسیده و اونی که چیزی نمیگه در حقیقت از طرفِ دیگه رضایت داره و خواسته هاش تامین شده!او برای شما خوب بوده ولی شما نه !

گفت: خب من میخواستم زودتر ازدواج کنم دیگه ، موقعیتش خوب بود ، فکر کردم ازدواج کنیم و کار از کار که بگذره دیگه آنچنان هم سر حرفاش نمونه !

گفتم: بعضی ها میمانند ، متاسفانه کمکی نمیتونم بکنم ، چون دیگه کار از کار گذشته !

نظرات 1 + ارسال نظر
بارون دوشنبه 17 خرداد 1400 ساعت 15:51

همه یه طرف « گفت» آخری هم یه طرف..
استدلالش ستودنیه..

سپاس از همراهیتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد