خوبه که به فردا فکر کنیم و امید داشته باشم ولی نه جوری که امروز رو از دست بدیم ! هم به فردای زیبا فکر کنیم هم به امروزِ غیر قابل تکرار!
اونم امروز ، چه روزی ، شب پنجشنبه؟ فردا میخوام بزنم بیرون ، نمیدونم جاده چالوس برم یا بازار تجریش !
میگم یه عکس از کوچه بلاگر اینا در آذر 99 بذارم شاید یکم خنک شید !
***
***
اگر به هر علتی ناراحتی ، باهات کاری ندارم ، با اونی کار دارم که هر علتی آمد سراغش نتونست ناراحتش کنه ! آفرین ! سلام قوی ، درود بهت ای محکم ، به من نزدیکی ، منم مثل خودتم ، چیزی ناراحتم نمیکنه ، موضوع برای ناراحتی زیاد بود ، نه اینکه مشکلی نباشه ، ولی هیچکدوم نتونست ناراحتم کنه ، تنها چیزی که برام مهم بود حال خوبم بود که همچنان دارمش !
***
اگر اینقدر که دنبال عشق و عاشقی و این حرفا بودی ،دنبال درآمد و کار و پیشرفت بودی ، الان به عشقت هم رسیده بودی !
***
توصیه جدی ، از مهمون ناخوانده خوب پذیرایی کنی و بهش حسابی برسی ، ناخواندگی های بعدیش زیادتر میشه !
***
توی دلت دوسش داری ؟ نمیتونی بهش بگی؟ بگی که چی بشه؟ یا بگه ، نه من دوست ندارم ؟ ، یا بعدش که متوجه شد دوسش داری بکشوندت دنبال خودش؟ یا توقع های آنچنانی ازت داشته باشه؟ یا به یه نحوی زجرت بده ؟ یا در نهایت اونم بگه دوست دارم و بعد یه مدت شما حس کنی زیادی میگه دوست دارم و یه جورایی ازش زده بشی؟ یعنی چیزایی که میگم واقعیه ها ولی نمیدونم این حرفای ناامید کننده را از کجا پیدا میکنم؟! (لبخند) دوسش داری بهش بگو ، حرفای بلاگر را نشنیده بگیر اصلا ، یعنی خودت میدونیا ، مسئولیتش با خودت ! اصلا به من چه ؟ که یکی ، یکی دیگه رو دوست داره یا نداره ، من برم دوش بگیرم ، لباسام را بپوشم ، ادکلن تلخم رو بزنم و آماده شم ،برای من مسافرم مهمه که تو راهه و به همین زودیا میرسه ، جس خوبیه که بهش اعتماد دارم و میدونم تا ابد دوستم داره و دوسش دارم !
***
هر وقت بهش فکر کردی و صرفا یاد زیبایی یا خوش تیپیش افتادی ، بدون که بهیچ عنوان نمیتونی باهاش زندگی خوبی داشته باشی ، بعد مدتی ظاهرش هر چقدر هم خوب باشه عادی میشه و دیگه اونا را نمیبینی ، چیزایی که عادی نمیشه و میشه باهاش زندگی کرد را با چشم نمیشه دید !
***
سخت تر از انتظار هم چیزی داریم؟ پا به پا شدن ها ، به ساعت نگاه کردن ها ، دو دقیقه گذشته؟ اتفاقی که براش نیفتاده؟ نکنه نیاد؟ ضربان قلب ، طپش هایی که حس میشن ، نگاه به ته خیابون ... بالاخره آمد ! از دور که میبینیش دلت یه جوری میشه ، چه جوری؟ نمیشه که گفت ، هر وقت منتظر بودی و از دور دیدیش ، متوجه میشی چه جوری ! امیدوارم انتظار هاتون خیلی خیلی کوتاه باشه !
عکسه رو دیدم ی لحظه فک کردم تو هم اختلاص کردی رفتی
از یه نظر خوبه که اینقدر راجب همه چی فکر میکنی و از یه طرف فکر نمیکنی زیاد فکر میکنی؟! (لبخند)
عکس کوچتون قشنگه
سپاس از شما
با اینکه علاوه بر مشکلات ریز و درشت، آدمها هم بلدن به ناحق و بی منطق خیلی همدیگه رو برنجونن ولی کاملا حق با شماست، در نهایت چیزی که مهمه حال خوب خودمون هست، با تمرین کردن میشه در شرایط خیلی بد هم بال و پر ناراحتی رو قیچی کرد، من اینکارو انجام دادم و نتیجه های خیلی خوبی دیدم( با اینکه روحیه ی بسیار حساسی داشتم و دارم ولی شدنیه، آدمها همشون میتونن قوی باشن چون در وجودشون هست).
+ اونقدر هوا گرمه که هر چی این عکس و برفهای قشنگش رو نگاه میکنم خنک نمیشم، مجدد پناه میبرم به کولر نازنین
درسته عامل خنک کردن نبود ولی عکس خیلی خیلی قشنگی بود و حال آدمو خوب میکنه، ممنون آقای بلاگر مهربون..
سپاس از همراهی شما .
حالا برق بره اقلا میشه نگاش کرد و امیدوار بود یه روزی خنک میشیم ! (لبخند)