بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

زنانی با مردان کم سن تر از خودشان

خانمها معمولا از نظر فکری و جسمی بسیار زودتر از آقایان به بلوغ میرسند ، از دید من ارتباط و ازدواج با مردانی کم سن تر از زنان اشتباه محض است که شاید در دهه 20 زندگی دیده نشود ولی در دهه 40 آن قطعا دیده خواهد شد.

هر چقدر احساس بود و علاقه و هر چقدر بقیه شرایط تفاهم هم فراهم بود ، مطمئن باشید همین گزینه بالاتر بودن سن خانمها خصوصا در آینده ، مشکل بوجود میآورد.

از دید من در اینگونه زندگیها در ابتدا زن سالاری خواهد بود و به مرور جنگ بین این که کی حرف آخر را بزنه و در ادامه  زن میبایست کم کم از خواسته های خودش بگذره ، میبینه که سریعتر از مردش داره گذر عمر را حس میکنه و برای مثال تو دهه 40 زندگیشون تمام مدت باید به فکر این باشه که مردش را برای بتونه برای خودش حفظ کنه ! مجبوره بجای خوش بودن در زندگی و پیشرفت و حرکت رو به جلو همیشه مقداری از انرژی خودشو وقف این بکنه که مردی که از من جوانتر دیده میشه آیا همچنان مثل گذشته دوستم خواهد داشت؟

گفتن این که این مردها اگر با کس دیگه ای و از خودشون کوچکتر هم بودن همین کار را میکردند یا ما با هم تفاهم داریم و این حرفا قدیمی شده و حرفهای مشابه  هم کمکی نمیکنه ، چون واقعا اینطور نیست ، این شرایط زندگی و یک انتخاب نادرست است که مرد و زن را به خطا وادار میکنه ، بالاخره اگر جایی اشتباه بکنیم ، روزی باید منتظر عواقب اون هم باشیم !

این مسئله را جدیدا من زیاد میبینم و حتی در بعضی موارد خانمها پز کم سن تر بودن همسرشون را به دیگران میدهند ، جلوی پا را نگاه نکنید سر را کمی بالا بگیرید و جلوتر را هم ببینید مثلا 10 یا 20 سال دیگر خود و همسرتان را و بعد تصمیم بگیرید.

جاذبه جدید !

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تفاوت دیدگاه !

شاید یکی از بزرگترین اسرار زندگی آدمها دانستن این باشد که در فکر و ذهن جنس مقابل مسائل به چه شکل است و آیا دیدگاه او نسبت به جریان زندگی ، اتفاق ها یا حوادث ،  تا چه حد متفاوت از خودش میباشد.

از دید من ، خیلی زیاد ! خیلی خیلی زیاد !  ولی خوب و لازم !

برای مثال میخواهم یک میهمانی را در نظر بگیرید :

دیدگاه مردانه - مرد به این فکر میکند که چند نفر خواهند آمد ، این میهمانی چقدر خرج برمیدارد؟ ، چه مقدار باید میوه یا مواد اولیه غذایی خرید کند ، آیا امکانات پذیرایی مناسب است؟ مبل یا صندلی به تعداد وجود دارد؟ کسایی که با ماشین می آیند ، جا برای پارک خواهند داشت ؟ مرد به کمیت ماجرا فکر میکند.

دیدگاه زنانه- کی برم آرایشگاه؟ چه کسی را دعوت بکنیم یا نکنیم ! از آمدن فلانی خوشم نمیآید ، چه غذایی بپزم و کی از چی خوشش میاد، چه لباسی خودم یا همسرم بپوشیم؟ ، سرگرمی چی باشه ؟ نحوه پذیرایی و ترتیب سرو آنها چطور است ،  میوه یا موادی که برای غذا میخواهم از بهترین نوع باشد تا شان خانواده حفظ شود ،  زن به کیفیت فکر میکند.

در این اتفاق 2 دیدگاه کاملا متفاوت و مقابل هم ولی در عین حال مکمل هم وجود دارد و این عالیست !

درست است کیفیت در نقطه مقابل کمیت قرار میگیرد ولی برای برگزاری مناسب یک میهمانی به هر دو آنها با هم نیاز است.

منظور من از این نوشته این است که افکار مقابل و دیدگاه متفاوت زن و مرد با کاربرد و استفاده درست نه تنها بد نیست بلکه تقریبا در تمامی موارد میتواند تکمیل کننده همدیگر باشد، چیزی که در حقیقت زندگی واقعی به آن نیاز دارد ، مرد منطقی و زن با احساس ، مرد زمخت و زن لطیف ، مرد مقتصد و زن اهل خرید و  ...

گوشت تلخ !

از دید من تحت عنوان آدم گوشت تلخ یا  نجوش یا بدعنق یا امثال اینا نداریم ، مشکل آنجاست که افرادی که اینجور دیده میشن ، فقط اینجور دیده میشن !

یعنی در باطن و ذات خودشون قطعا متفاوتن ، شاید ما بلد نباشیم راهشو پیدا کنیم و از پوسته سخت آنها عبور کنیم.پس اشکال از ماست !

یا تنبل هستیم یا میخواهیم همه چیز را آسان بدست بیاریم و هزینه ای براش ندیم ، اتفاقا اگر بشه وارد آن پوسته سخت شد و ازش گذشت ، اینگونه افراد برای دوستی و معاشرت از افراد سهل الوصول بهتر هستند.آنها معیارهایی برای خود دارند که اجازه نزدیکی به دیگران را به ایشان نمیدهد و اینکه در روابط اجتماعی اصولی برایشان مهم است که به آن پایبندند.شما دوست دارید با کسی رابطه یا دوستی داشته باشید که برای خودش تعریفی از دوستی دارد یا با کسی که چیزی برایش مهم نیست و هر کس را براحتی میپذیرد و البته به راحتی هم کنار میگذارد؟

همین آدمهای گوشت تلخ اگر کسی را به دایره نزدیکان خودش اضافه کند ، بسیار بیشتر از دیگران نسبت به روابطش وفادار بوده و در لحظات دشوار تنهایتان نمیگذارد.

اگر متوجه شوید راه نزدیک شدن به آنها چیست و چه چیزهایی برایشان جذاب است  و  بتوانید کمی زمان بگذارید و حس اعتمادشان را جلب کنید میبینید که اتفاقا خیلی هم شیرین هستند !

خبر بد !

کسی را میبینید که میخواهد خبر بدی به شما بدهد و معمولا با این جمله شروع میکند : میخوام یه چیزی بهت بگم ولی قول بده ناراحت نشی.وقتی کسی اینو  میگه هم بخش کنجکاوی آدم فعال میشه هم بدن و مغزتون  ، که آماده باش که یه خبر بد داره میاد.تجربه خودم را در اختیارتون میذارم ، از دید من آزاری که خبر بد به من  میزنه ارزش ارضا شدن بخش کنجکاویمو را نداره ، من محکم و قاطع میگم نمیخوام بشنوم و هرچی هم اصرار بکنه من رو حرفم هستم! یه بار هم که شده امتحانش کنید و به حس کنجکاویتون نه بگید و در عوض آرامش داشته باشید ، من امتحان کردم ، نتیجه خوبی داره!


لجبازی !

گاهی درون انسان چیزی را میطلبد (احساس) و منطق هم با آن مشکلی ندارد ولی نیروی دیگری مانع رسیدن شما به خواسته مورد نظرتان میشود که آن را نباید با منطق اشتباه گرفت ، نام آن نیرو لجبازی است !

بدترین این حالت هم زمانی است که شما با خودتان اینکار را میکنید ، اصولا هر چیز بدترینش مربوط به زمانی است که شما در درون خود میجنگید ، گاه انسان با یک نیروی بیرونی مبارزه میکند در نهایت هر چه هم که باشد حتی اگر شکست هم بخورد ،  میتواند آن را به کناری بگذارد ولی در درون ؟ نمیشود که خودمان را از خودمان دور کنیم ، برای مثال خلاف گفتن به خود ، دوست نداشتن خود ، قول بی پشتوانه به خود و لجبازی با خود !

خواسته درونی دارید که هم احساس و هم منطق آن را پذیرفته اند ولی شما با شکل آن مسئله مشکل دارید و با خود لجبازی میکنید تا دقیقا آنچه شما میخواهید بشود ،این باعث فشار به همان حس و منطق شما خواهد شد و در حقیقت شروع جنگهای داخلی درون خودتان !

اینکه بر مسئله ای پافشاری بکنید و دقیقا توقع داشته باشید خواسته شما مو به مو برآورده شود ، چه با دیگران و چه با خودتان ، قطعا باعث هدررفت عمر ، پیچیده کردن مسائل ، دور شدن انسانهای دیگر از شما و در نهایت باعث آشفتگی روانی و روحی شما خواهد بود.

شرایط را بسنجید و اگر لازم بود در جایی انعطاف نشان دهید ، گاهی فرار هم میتواند بهترین راه برای دور شدن از خطر باشد و همیشه به معنی شکست نیست !

هدیه !

از دید من علت علاقه خانمها به هدیه گرفتن ، خصوصا در مناسبت ها ، این است که خانمها دوست دارند بدانند که برای شخص اول زندگیشان چقدر مهم هستند و تا چه حد به آنها فکر میشود ، در حقیقت جایگاه خود را با این مسئله که همسرشان او را همیشه به یاد می آورد و به ایشان اهمیت میدهند میسنجند.شاید بعد مادی قضیه آنقدر برایشان مهم نباشد تا اینکه حس کنند هنوز و مثل سابق در خاطر عزیزشان حضور دارند.البته بعد مادی یک هدیه میتواند زن را به  این نتیجه برساند که آیا همچنان مانند گذشته جایگاه خود را در قلب طرف مقابل حفظ کرده یا نه .خانمها از هدایای ناگهانی ، خصوصا بدون مناسبت بسیار لذت میبرند !

برای آقایان هم هدیه گرفتن مهم است ولی اصلا قابل مقایسه با درجه اهمیت این مسئله در خانمها نمیباشد. معمولا هم هدایایی که آقایان با سلیقه یک خانم دریافت میکنند شاید آنچنان مورد توجه شان نباشد !

توصیه میکنم  بدون دانستن اینکه دقیقا یک مرد چه میخواهد برای او هدیه ای نگیرید ، ممکن است با دیدن قیافه او پس از دریافت هدیه ، از کارتان پشیمان شوید !

برای یک مرد هدیه تهیه نکنید مگر اینکه از قبل بدانید دقیقا او چه میخواهد یا بهمراه خود او برای خرید اقدام کنید.

طنز: قرارداد تعویض جا !

یک هفته کمه ، یک ماه هم همینطور ، 6 ماه خوبه ، یه پیشنهاد به خانمهایی که مدام از کار خونه گله دارن و غر میزنن و حسرت زندگی آقایان را میخورن : قرارداد تعویض وظایف زندگی زن و شوهر به مدت شش ماه

متن قرارداد !

1- مردها میمونن خونه و خانمها میرن سر کار و نمیبایستی در رفاه زندگی هم خللی بوجود بیاد.

2- همونجور که مردها بی منت و بر حسب وظیفه به همسرشون خرج و مخارج میدن ، دقیقا به همون اندازه به مردشون پول بدن.

3- مردها حق دارن در طول ماه حدود یک هفته بی جهت عصبانی بشن ، گاهی بدون علت گریه کنن و گاهی هم نفرین و  دعوا کنن و  از خود بیخود بشن و زنشون هم باید تحملشون کنه و رفتارهای غیرعادیشون را بروشون نیاره !!! تازه بعدش باید براشون گل بخره و از شوهرشون عذرخواهی هم بکنه !

4- مردها قول میدن یا آشپزی و خونه داری کنن یا معادل اون از بیرون غذا بگیرن ، دقیقا در حدی که خانمشون انجام میداد.زنشون هم که از سر کار آمد آقا میتونه قیافه آدمهای کوه کن خسته و درمانده را بخودشون بگیرن و ناله از اینکه امروز کلی لباس شستم (انگار یخ رودخونه را شکوندن و لباسها را آنجا شستن ، خب ریختی تو ماشین اون شسته و خشک کرده !) ، غذا پختم (کل پروسه درست کردن قورمه سبزی نیم ساعته ، شامل تفت سبزی خردشده آماده و گوشت و پیاز و گذاشتن روی گاز ، هیزم زیرش نمیذارین و لازم نیست بالا سرش وایستین فوت کنین که !)

6- حتما حتما در روزهایی که مناسبت های زنانه و دخترانه محسوب میشه و در کلیه اعیاد سنتی ، مذهبی ، ملی ، فرآملی و بعضی روزها که هم ایرانیش هست هم خارجیش (مناسبتهای بین المللی که فقط اسمشو شنیدیم و خودمون هم درست نمیدونیم جریانش چیه)برای مردشون هدیه های مناسب تهیه کنن و بهیچ عنوان  روزها زیر را هم فرآموش نکنن وگرنه مردشون غمگین یا ناراحت میشه و آنها را به بی احساسی و عدم دوست داشتن متهم میکنه  :

- هدیه به مناسبت بار اولی که همو دیدم.

- هدیه به مناسبت سالروز خواستگاری

- هدیه به مناسبت جواب مثبت

- هدیه به مناسبت سالروز نامزدی

- هدیه به مناسبت عقد

- هدیه به مناسبت سالروز عروسی

- هدیه به مناسبت تولد

و موارد دیگه که زیاده ، از جمله مناسبت اولین گلی که بهم دادی و اولین آبگوشتی که با هم خوردیم و اولین شمالی که رفتیم و ...

7- دم غروب حتما باید شوهرتونو ببرین بیرون ، یه مرکز خرید و براش یه چیزایی بخرین ، لباس و کفش و خنزل و پنزل ! و بگردونیدش ، پارکی ، سینمایی و...

8- هر 2 ماه یبار برنامه سفر مناسب هم داشته باشین ، اگر سفر زمینی بود ،مرد هم حق داره رو صندلی بغل بخوابه و خانم هم وسط یه مشت راننده دیونه رانندگی کنه !

9- اون کانالی که اون دوست داره  باید ببینه و اگر شوهرتون خواست اخبار یا فوتبال ببینه باید بپذیرید.

10 - اگر وقتی آمدین خونه دیدین کله شوهرتون همش تو گوشیه ، یا پای تلفن با مادرش و خواهرش و دوستاش داره هرهر و کرکر میکنه نباید چیزی بگین !

11- وقتی دارین میرن سر کار میبایست حتما  باید بگین دوست دارم و عشق من و ...   وگرنه شوهرتون لب و لوچش آویزون میشه !

12- سر کار که هستین شوهرتون حق داره روزی چند بار زنگ بزنه کنترلتون کنه که آیا واقعا سر کار هستین یا خدای ناکرده رفتین با دوستتون یه ساندویچ بخورین !!! کلا باید گزارش دقیق رفت و آمدتون را به شوهرتون بدین و اگه یوقت موبایل جایی آنتن نداد و در دسترس نبودید ، شوهرتون حق داره به همه چی متهمتون بکنه ! روزی هم یکی دو بار لیست خرید براتون میاد که باید حتما تا آخرین گزینه تهیه کنید وگرنه شوهرتون شما را به خونه راه نمیده !

13- هفته ای 3-2 بار باید شوهرتونو ببرین خونه مادرشوهرتون تا همو ببینن و ناهاری شامی آنجا باشین  و شما هم اگه تونستین هفته ای فقط 2-1 ساعت یواشکی به مادرتون سر بزنید !

14- خیلی از شبها هم شوهرتون میتونه فوتبال نگاه کنه و شما از سر کار که برگشتی تن ماهی ، تخم مرغ یا باقی مونده غذای ظهر یا دیشبو بخوری و ظرفها را هم بشوری !

15- قابل تمدید از طرف شوهر تا آخر عمر !

از عجایب جدایی !

یه نکته عجیب تو آدمها دیدم ، وقتی کسی همسرشو از دست میده و  اون فوت میکنه ، هر چقدر هم که با هم اختلاف داشتن و بینشون مشکل بوده ، خاطرش تا ابد برای اون عزیز میمونه و فقط قسمتهای خوب رابطشون را به یاد میاره.

ولی برعکس وقتی طلاق میگیرن حتی اگه رابطشون خیلی هم بد نباشه ، فقط خاطرات بد یادش میاد و اگر بازنده آن رابطه باشه مدام از طرف مقابل بد میگه.

در هر دو این موارد جدایی اتفاق میفته و شاید دیگه همدیگر را هم نبینن ، ولی شدیدا" در برخورد بعد واقعه جدایی (به علت مرگ یا طلاق) اختلاف زیادی وجود داره.

یعنی میشه گفت که در اینجا هم مرده پرستی داره خودشو نشون میده؟ مثل همان حالتی که تا وقتی یکی از نزدیکانمون زندس و میتونیم سراغی ازش بگیرم ، اصلا نمیدونیم کجاست و چه میکنه و شاید پشت سرش هم حرفی بزنیم و وقتی میشنویم که مرده ، میگیم حیف شد !

سر ها بالا !

دیدید دارین یه متن فارسی را تایپ میکنید و بعد از کلی نوشتن سرتون را بالا میگیرید و میبینید کلید کیبرد روی انگلیسی بوده ؟ و نتیجه متنتون شده این :

ndndn nhvdk di ljk thvsd jhd\ ld;kdn , fun ;gd k,ajk svj,k vh fhgh ld'dvdn , ldfdkdn ;gdn ;dfvn v,d hk'gdsd f,ni? , kjd[i ljkj,k ani hdk


حالا اگر در ابتدا بدون عجله و با دقت کار را شروع میکردین نیاز به دوباره کاری و تلف کردن وقت نبود ، در زندگی هم کافیست که به اندازه کافی دقت نداشته باشید ، مجبورید خیلی از کارها را دوباره یا چند باره انجام دهید و یا اصولا در بعضی موارد ممکنه دیگه زمان کافی یا امکانی برای جبران وجود نداشته باشه.

از دید من موقع شروع هر کاری بهتره  سرها را بالا بگیریم و با دقت بیشتر به مسائل نگاه کنیم ، قطعا باز هم اشتباه خواهیم داشت که نشان انسان بودنه و لزوما" چیز بدی هم نیست و تجربه ای کسب کردیم  ولی مطمئن باشید سربالاها همیشه قدمی از سربزیر ها جلوتر خواهندبود.

اشتباه نبوده !


گاهی که به گذشته فکر میکنیم کارهایی را بخاطر میاریم که از نگاه کنونی کاملا اشتباه بوده ولی در زمان و موقعیتی که در آن موقع داشتیم ، بهترین و درست ترین کاری بوده که میتونستیم انجام بدیم.


همانطور که اگر در زمان حال مشغول کاری هستیم و آن را صحیح و قابل قبول میدانیم ، ممکن است در آینده و  یا کسب تجربه متوجه شویم که این هم اشتباه بوده.


از دید من اشتباهات گذشتمون هر چه بوده و زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده ،ارزش افسوس خوردن نداره و تنها کاری که میکنه ، ذهن ما را بی جهت درگیر مسائلی میکنه که دیگه نمیشه درستش کرد .