بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

خاطره های سوخته !


حتی خاطره هامون هم فراموش میشن ، کافیه خاطره های جدیدی  بسازیم ، که حس بهتری بهمون بدن! 

فقط شراکت در ناله؟

از دیدِ من خوب نیست فقط آه و ناله هامون را با دیگران شریک شیم و آنها را هم غمگین کنیم ، حداقل موقعی که شاد و خوشحال هم هستیم یادی ازشون بکنیم ، تا وقتی اسمتون میاد نگن باز این (اسمتونِ) نالان  اومد ! (لبخند)

رویا !

از نظرِ من ، رویا داشتن خوبه ، تو رویا زندگی کردن خوب نیست !

ریحان با صدای خواننده اصلی

نداشته ها !

کسی برای  خصلت های خوبی که دارید ،  بهتون حرفی میزنه که خوشحال نمیشید !

برای مثال وقتی منظم و مرتب و سر وقت هستید ، میگه خیلی خشکی ! یا وقتی مودبانه صحبت میکنید میگه کتابی حرف میزنی ! وقتی همیشه صاف و بدون خمیدگی می ایستی و حرفاتون را قاطع میزنید میگه عصا قورت داده !

یادمون باشه همه آدمها وقتی چیزی را دارن دنبالش نمیرن ، آدمها همیشه بدنبال نداشته هاشون هستند و اون کسی که این حرفها را به شما میزنه حسرت آنچیزی را داره که شما داری و او نداره !

شخصیت کاری؟

میخواهید ببینید که میتونید کار آزاد بکنید یا نه؟ شخصیت کاری خودتون را بسنجید.

به این 2 گزینه فکر و انتخابتون را بکنید :


1- کاری با درآمد ماهی  4  میلیون ثابت سر ماه

2-کاری با درآمد  ماهی 1 تا 8 میلیون ولی نامشخص

***

به عقیده من  ، اگر گزینه 1 را انتخاب کردید ، به فکر کار آزاد نباشید !

از جنس احساس !

وقتی عصبانی میشید یا چاره ای نمیبینید یا زیادی خوشحالید ، کلا وقتی احساس داره فرمان میده ، حرفهایی میزنید یا کارهایی میکنید که بعدا پشیمون میشید ، وقتی فرمان دستِ احساسه توصیه میکنم کاری نکنید ، وعده ای ندید و بسیار بیشتر از حالت عادی مراقب حرفهاتون باشید !

سلام شنبه ایها !

دوباره هفته جدید داره از راه میرسه یک هفته کار و همچنین انتظار برای 5 شنبه دیگه !

هفته دیگه میخوام ناهار 5 شنبه یا جمعه را برم بازار تجریش ، وسطش یه رستوران ستنی و قدیمی داره که خورشت قیمه ، فسنجون و قورمه سبزی خوبی داره ، درست وسط بازار سرپوشیده تجریش هست.

روزشو مشخص نمیکنم که توسط همنشین های محترم مورد حمله واقع نشم  ! (لبخند)

براتون شبِ شنبه خوبی آرزو میکنم .

جهت اطلاع همنشین های گرامی که سوال کردند، منظورم رستوران والک نیست ، رستوران اطمینان هست ، والک کبابای لقمش خوبه ولی اطمینان غذاهای خورشتیش ، ته دیگ هم میده !

ناهار ، جاده چالوس؟ !

میگم الان برم جاده چالوس؟!

بر جاده ، یه رستوران هست به اسم میرزایی ، ماهی قزل آلا ی خوبی داره ،  بعید هم میدونم کسی از همنشین های محترم بتونه خودشو برسونه اونجا و پیدام کنه ! (لبخند)

من رفتم ، مواظبِ اینجا باشید تا برگردم !

دانلود ویدیوی بلاگر ، جاده چالوس 10 بهمن 99 :

1

2

3

4

واقعا چلو ماهی میرزایی خوشمزس ، توصیه میکنم داشتید میرفتین شمال و راهتون به جاده چالوس خورد ، حتما امتحانش کنید .

الان داشتم با یکی از همنشین های محترم حرف میزدم ، رستوران ارکیده توی جاده چالوس را معرفی کرد ، قبلا من رفتم آنجا ، محیط بسیار زیبایی داره ولی غذاهاش در کیفیت سلیقه من نیست ! ممنون از این همنشین مجازی

افسوس که به او نرسیدم !

گاهی به کسی نمیرسید و فکر میکردید اگر با او زندگی یا ازدواج میکردم چی میشد ؟!

از دید من ، هیچی نمیشد !

 با او هم زندگی میکردید دیگه ،مثل بقیه ،  بعد یه مدت همه چی عادی میشد  و درگیر مشکلات معمولِ زندگی میشدید که همه کم و بیش دارند.با او هم دعوا میکردید و گاهی هم ازش بدتون میومد و شاید هم یه روزی جدا میشدید ! فکر میکنید کسایی که جدا شدن و گاهی از هم کینه هم بدل دارند ، از روز اول اینجور بودن؟ اتفاقا اکثرا کسایی بودن که تصور میکردند عشقشون توی دنیا بی نظیره و بغیر اونا کسی مفهوم دوست داشتن و علاقه را نمیدونه !

انسانها حرکت میکنن و یه جاهایی هم به قله احساس میرسند ولی گذر زمان نمیذاره که در قله متوقف بشن و همیشه آنجا بمونن ، اونا  را با خودش میبره و در پس هر فرازی ، فرودی هست و این سیر ادامه داره .


دارم اینو گوش میکنم ، سالها پیش توی جاده چالوس باهاش خاطره داشتم

قفسی برای روح؟!

هر وقت کسی را آزاد گذاشتید و او در کنارتان ماند ، بدانید دوستتان دارد !

هر وقت قفسی ساختید و دلخوش کردید که او را در کنارتان دارید ، اشتباه میکنید ، شما فقط یک قفس در کنارتان دارید ، برای روح و فکر انسانها تا کنون قفسی ساخته نشده !

خواسته قلبیم چیه؟ !

صحبتی با یکی از همنشین های مجازی داشتم ، از من پرسیدند چطور با دلِ خودم صاف باشم؟ چطور از خواسته های واقعیم مطلع بشم؟ چون ممکنه این سوال برای همنشین های دیگه هم  پیش بیاد از ایشون اجازه گرفتم که  راهکارم را اینجا بگم، توصیه میکنم   وقتی تنها بودید ، با صدای بلندِ واقعی به نحوی که خودتون بشنوید  ، خواسته هاتون را بگید ، هر وقت حس کردید در رابطه با اون مسئله ای که دارید با خودتون مطرح میکنیدمشکلی ندارید و مورد تاییدتون هست ، همون چیزیه که واقعا میخواهید و وقتی دیدید که چیزی که میشنوید اونی نیست که از ته دل راضی باشید ، خواسته واقعیِ قلبیتون نیست.

مصداق : میتونید با صدای بلند بگید من وبلاگ بلاگر را دوست ندارم ! اگر حس خوبی گرفتین ، پس واقعا علاقه ای ندارین ، اگر نه یا به حرفِ خودتون خندیدید بدونید حرفِ دلتون نیست !


این آهنگ هم یجورایی همینو میگه ، دل دیونه !


سلام جمعه ایها !

شام پنجشنبه شب بلاگر

امشب برای اینکه ناهار خوبی داشتم صرفا یه بشقاب ساده برای شامِ خودم آماده کردم ، سوسیس در فر + شور گل کلم و هویج + زیتون ، میدونم که همنشین های گرامی الان دارن از خوشی در پوست خود نمیگنجند و اصلا هم نفرینی نمیکنند و از جملاتی مثل  ک... بشه یا کارد بخوره به ... و از این حرفا استفاده نمیکنند ! (لبخند)


https://s17.picofile.com/file/8423124200/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B1%DB%B2%DB%B8_%DB%B2%DB%B1%DB%B5%DB%B5%DB%B0%DB%B9.jpg

داستان کوتاه :فقط یک شرط !

همین الان تلفن موبایلتو با رمزِ ورودشو بهم میدی

 فقط به این شرط باهات ازدواج میکنم !

دختر کمی جابجا شد و گفت یعنی چی ؟ یعنی چیزای دیگه برات مهم نیست؟

گفت نه ، همین الان تصمیمتو بگیر ، یا اینکاری که گفتم میکنی یا من میرم !

دختر کمی فکر کرد و گفت :

***

مهم نیست  چی گفت ، ولی کسی که که یه همچین درخواستی را داره اولین شرطِ یه رابطه را نداره ، اعتماد !


اغراق !

اگر 10 دقیقه معطل کسی شدید نگید 2 ساعته اینجام ، پس کجایی ؟!

از دیدِ من یجورایی خلاف گفتنه ، خیلی وقتا اغراق در حرفهای ما باعث تحریک و عصبانیت نفرِ مقابلمون میشه. اینکه بخواهید با مبالغه حرفمون را پیش ببریم درست نیست.

حتی مثبتش هم خوب نیست ، میرید مهمونی و میبینید غذا بیشتر از اندازه هست ولی دیگه نگید : این که 50 نفر را هم سیر میکنه !

ناخودآگاه اغراق باعث میشه اعتماد دیگران به ما کمتر بشه.

هر چیزی هست واقعیت را بی کم و کاست بگیم ، شاید در شعر و نوشتارِ هنری بشه ازش استفاده کرد ولی شخصا اینکارو در زندگی روزمره نمیپسندم .

هدف !

الان ازتون بپرسن هدفتون از زندگی را در یک جمله بنویسید ، میتونید؟ اگر میتونید که خیلی خوبه ، اگر نه بهش فکر کنید و براش وقت بذارید.

اون یه جمله را هر وقت با اراده و تصمیم قطعی نوشتید ، مسیر زندگیتون باز و روشن میشه.

آشپزی مردانه : مرغ منقلی

چند تا ران مرغ کامل مرغ (ران و مغز ران) بدون پوست را یه شب توی ،کمی روغن زیتون + پیاز خرد شده (آب پیاز بهتره) + پودر پاپریکا + نمک+آبلیموی تازه +کمی زعفران + پودر فلفل سیاه (من قرمز هم میزنم) میخوابونیم (من از دیشب خوابوندم) و ضمنا روی مرغ را با چاقو برشهای کوچک میدیم که موادمون بهش نفوذ کنه.

https://s16.picofile.com/file/8423050318/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B1%DB%B2%DB%B8_%DB%B1%DB%B1%DB%B0%DB%B6%DB%B0%DB%B1.jpg


ادامه دستور را بعدا که سیخ زدم و رو منقل گذاشتم بهمراه عکس مینویسم ، پست بروز میشود

دارم اینو گوش میدم


الان اینو

مرغها را در سیخ پهن (کوبیده ای ) سیخ میکشیم و با حرارت ملایم 45 دقیقه رو منقل گازی یا ذعالی میذاریم ، اگر منقل با ذغال است توصیه میکنم که باد نزنید ، وگرنه روی مرغها میسوزد و توی آنها هنوز نپخته.

https://s17.picofile.com/file/8423059550/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B1%DB%B2%DB%B8_%DB%B1%DB%B2%DB%B2%DB%B2%DB%B0%DB%B4.jpg


مرغها روی منقل


میانه راه !


الان دارم اینو گوش میکنم


همنوازی خاص (گیتار ، سه تار ، دف)


غذا آماده شد

یادتون باشه ، موقع سرو حتما لیموی تازه روش بچکونید ، خیلی خوب شده بود و احتمالا در هیچ رستورانی نمیتونید این طعم را پیدا کنید.

آرام آرام می اید !

شب پنجشنبتون بخیر ، توی زندگی من ، تنهایی نقش ویژه ای داره ، هم غمگین ترین هام بوده ، هم شاد ترین ها ، حریم شخصی و خصوصی منه ، تنها بودنمو گاهی با چیزی عوض نمیکنم ، چون تنهائیام  به من وفادارن !

این پست بروز میشود.

رفتین توی زندگی ، بعد از هیجان روزهای اولیه میبینید حرفی ندارید بزنید ، سکوت های اینجوری واقعا زجر داره و ذره ذره آبتون میکنه ! با کسی به زندگی فکر کنید که هر روز نه ولی یه روز در میون با هم حرف بزنید و دلتون برای حرف زدن با هم بتپه (طپش قلب نشانه زندگیه).

آرامش و ذوق به زندگی : وقتی دارید به سمت خونه میرید ، جوری با اشتیاق برید که از راه دور حسش کنه ... جوری منتظرش باشید انگار نه انگار که چند ساعت پیش ( صبح) باهاش خداحافظی کردید ،انگار چند ساله ندیدیش ،  نه برای چند ماه اول ، برای چند دهه اول زندگی !


شام بلاگر ، 8 بهمن 99


دارم اینو گوش میکنم


نیلوفر  ،خاطرات گذشته !


اگر به کسی نزدیک هستی ، حسی بهش داری ، بهش بگو ، پنهان کردن حس را نمیپذیرم ، حتی اگر به عاقبت نرسه !


بلاگر ، بدون چهره !


یادتون باشه هر جدایی و پایان ، شروعِ یه رابطه جدید هست ، غمگین نباشید !


گوش میدم ، اینو !


رفته ها را فرآموش کنید ، به فکر کسایی باشید که الان ، حالا ، همین حالا کنارتون هستند !


گوش کنید !


فردا ناهار چه پیشنهادی دارید؟ برم بیرون یا تو خونه ناهار درست کنم؟


الان دارم اینو گوش میکنم ، چه آرامشی داره !


خیلی جاها هست که روح انسانی ردپای خودشو روی جسمِ شما نمایان میکنه به نحوی که یه عامل روحی باعث میشه توی فیزیکتون حسش کنید.

وقتی حس کردی موقعی که به کسی فکر میکنی یه چیزی مثل یه آبشار از توی وجود و دلت داره میریزه پایین  ، این همون حسی که بعضی ها بهش میگن دلم آشوبه ، منشا روحیه ولی یه جوری توی جسم هم احساس میشه .


دارم اینو گوش میدم


از نظرِ من کسی که به نحوی میخواد از زندگی شما خارج بشه یا ترکتون کنه یا بره ، در کل به یک جمع بندی رسیده و این به مفهومِ اینه که یک نتیجه مشخص از کل این رابطه گرفته و آن نتیجه این بوده که ادامه آن  برایش ممکن نیست ، انسانها ناخودآگاه همیشه برآیند خوبی و بدی یک رابطه را در نظر میگیرند و با توجه به اینکه ترازو به کدام سمت سنگین است ، تصمیم خود را میگیرند، اصرارِ شما به ماندن فقط و فقط زمانِ رفتن را کمی به تاخیر می اندازد ، در نهایت او خواهد رفت !


ساعت 1 و 10 دقیقه بامداد 5 شنبه عزیزم ، دارم اینو گوش میدم


کاش میشد به اندازه یه چرخیدن ، نفس کسی رو صورتمون بود  !


دارم اینو گوش میکنم و بعدشم چقدر خوبه که هم 5 شنبه هست و هم با شما هستم ، شبِ خوبی داشته باشید


برید بخوابید دیگه ! (لبخند)

بهترین روش برخورد با منتقد !

انتقادش وارد نیست؟ دارد اشتباه میکند؟ موضوع چیزِ دیگری بوده؟ او در جریان مسائل نیست؟ بسیار خب ، شما اصلا اجازه دادی حرفش را بزند؟  آنقدر زود عکس العمل نشان دادید و عصبی شدید که او هنوز جمله خود را هم کامل نکرده !

قطعا اگر به این شکل هر پاسخی  بدهید، برای او قانع کننده نخواهد بود و انتقادش را صحیح میپندارد.

از نظرِ من ، شنیدن کامل و با آرامش انتقاد و فکر کردن روی آن و پاسخی که با مفهوم و منطقی و دور از احساسات آنی باشد ، بهترین روش برای برخورد با منتقد است.لزومی ندارد همان لحظه جوابی برای انتقادش بدهید ، میشود مودبانه درخواست کرد وقتی به شما دهد تا پاسخی مناسب برای انتقادش داشته باشید ، اینگونه منتقد هم احساس میکند به او احترام گذاشته شده و انتقادش را جدی گرفتید.

البته این در صورتی است که جایگاه او در نزدِ شما به نحوی باشد که اصولا مایل به پاسخ دادن باشید !

شخص ثابت زندگیتون!


آدمهابه اشکال مختلف تو زندگیتون میان و میرن ، فقط یکی هست که ثابته و هرگز ترکتون نمیکنه ، بیشتر  از همه دوسش داشته باشید ،او وفادارتر از همه است ، خودتون !

انتخاب ها !

برای ازدواج سه انتخاب دارید (بدون نگاه جنسیتی و تفسیر شخصی میباشد):


1- انتخاب خودتون

2- انتخاب خانواده

3- انتخاب مشترک


1- در مورد انتخاب خودتون، به این مفهوم هست که شما شخصا با کسی آشنا شدید و حالا قصد ازدواج با او را دارید و به خانواده اجازه دخالت هم نمیدهید ، علی رغم مخالفت خانواده قصد قطعی برای ازدواج دارید، به این فکر کنید شما امکانات راستی آزمایی آن شخص و تجربه خانواده (پدر و مادر)  را ندارید،بیشتر مسئولیت ها بعهده خودتان خواهد بود و  اگر در هر مرحله از این رابطه چه قبل و چه بعد ازدواج به مشکلی بربخورید حمایت کمی از طرف خانواده خواهید داشت و در خیلی موارد بر روی مشکلات زندگی خودتان هم میبایست سرپوش بگذارید و آن را به اطلاع خانواده نرسانید ، چون از شنیدن این جمله خوشتان نمیاید: ما که راضی نبودیم خودت خواستی ! در این گزینه نقش احساس بسیار پررنگ میباشد.


2- خانواده شخصی را برای شما انتخاب میکنند و او را به شما معرفی میکنند ، اکثر مسئولیت با خانواده خواهد بود و تا جایی که میتوانند به شما در جهت رفع مشکلات کمک خواهند کرد ، تحقیقات اولیه از شخص مورد نظر و اینکه مشکلاتِ عمده ای نداشته باشد بخوبی انجام میشود و در هر مرحله از زندگی ، مادی یا معنوی در کنارتان خواهند بود. شاید بحث احساس در این گزینه آنچنان پررنگ نباشد.


3- خودتان شخصی را برای ازدواج انتخاب میکنید که معیارهای اولیه شما را دارد ولی فقط تا این مرحله و پس از آن اختیار را به دست خانواده میسپارید و مطیع و تابع آنها هستید، با ایشان نمیجنگید که حتما میبایست با این شخص ازدواج کنید ، کنترل احساس در این گزینه مهم و کارساز است ، حضور خانواده و تصمیم نهایی با ایشان است و مسئولیت تا حدود زیادی بعهده خانواده است و آنها تا انتها در کنار شما خواهند ماند ، چون تصمیم نهایی را به عهده ایشان گذاشتید.

***

در این نوشته قصد ندارم که بگویم گزینه مناسب کدام است  ، صرفا چیزی را که در ذهنم بود و تجربه ای را که داشتم ، منتقل کردم.

مُسریِ خوب !

خیلی از بیماریها یا ناهنجاریهای اخلاقی میتونن به دیگران سرایت کنند ، از دیدِ من هر چیزی که مُسری است لزوما چیزِ بدی نیست !

خنده ، ادب ، انرژی  ... و البته خمیازه ! (لبخند)

یکی از مواردی که فکر میکنم سرایتش به ما میتونه در زندگیمون موثر باشه ، انرژی هست ، نه از اون مواردی که که مثبت و منفی میگن و ماورایی فکر میکنن که بحثش جداست ، با اعتماد به نفس، شاد ، قوی و پر انرژی بودن شخصی که در کنار ماست میتونه به ما هم سرایت کنه ، در کنار یک شخص پر انرژی شما هم حس خوب پیدا میکنید و احساس قدرت و سرزندگی میکنید .

البته یک نکته هم داره ، وقتی ازتون دور میشه اون حس قدرت هم ضعیف میشه مگر اینکه راه رسیدن به اون شادابی و انرژی را ازش دریافت کنید و اونوقت میتونید بصورت دائمی خودتون هم داشته باشیدش و به دیگران هم بدید.

مصداق: از نظرِ من ،  مشکلات زندگی (مادی و معنوی) میتونن انرژی ما را بگیرند ، شخصا هر مشکلی که برام پیش میاد به این فکر میکنم زندگی کوتاه تر از اینه که بخوام وقتی براش بذارم و رهاش میکنم .وقتی به مسائل شاد و خوب میرسم ، حسابی براشون وقت و برنامه میذارم.

نمونه : از همین حالا به فکر برنامه های پس فردا هستم ! (همه راه ها به 5 شنبه ختم میشه ! لبخند)


ناهار امروز بلاگر ، حالا نمیدونم با این کار انرژی میدم یا  دچار ضعف میشین و انرژیتون را از دست میدین؟ (لبخند)

https://s16.picofile.com/file/8422812950/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B1%DB%B2%DB%B6_%DB%B1%DB%B2%DB%B5%DB%B9%DB%B2%DB%B4.jpg

پیشنهاد تفریح !

در این روزهای قرنطینه و رعایت فاصله گذاری اجتماعی ، یه سری کارها را نمیشه کرد ، پیشنهاد برای تفریح ، با رعایت موارد بهداشتی میتونه برای همنشین های محترم مفید باشه.

پیشنهادِ من کوهنوردی یا پیاده روی در طبیعت یا پارک های نزدیک محل سکونت هست ، البته باز هم با رعایت فاصله و زدن ماسک

پیشنهاد میدم که کسانی که درشهرهای نزدیک هستند (مثلا تهران ، کرج ، دماوند، تجریش ، ری  و ...) یه قرار مجازی برای پیاده روی داشته باشیم ، مثلا در درکه ، یا دربند، هر کس ناهار خودشو بیاره ، برای 5 شنبه یا جمعه

اگر پیشنهادی برای تفریح سالم با رعایت پروتکل های بهداشتی را دارید لطفا در نظرات بذارید.ضمنا هر کس میبایست غذای خودشو بیاره و به من امیدی نداشته باشید !

عادی انگاری !

یه مدت که غذای شور بخورید ، غذا با نمک معمولی به مذاقِ شما کم نمک میرسه و برعکس اگر مدتی غذای کم نمک بخورید ، غذا با نمک معمولی را شور محسوب میکنید.

با مرور زمان مذاقِ شما به چیزی عادت میکند که میتواند هم خوب باشد هم بد !

در زندگی هم این اتفاق میفتند ، رفتارهای نامطلوب ، حتی توهین و آزارهای کلامی  را اگر تحمل کنید و ادامه دار باشد،  بعد مدتی ممکن است برایتان عادی شود و دیگر حتی متوجه نشوید که چیزی که در میان آن هستید دیگر اسمش زندگی نیست !

لحظه شروع ناهنجاری و با اولین برخوردها و کلمات آزار دهنده عکس العمل نشان دهید و بخاطر داشته باشید که اگر محکم و قوی از ابتدا در مقابل آن نایستید ، بعد از مدتی خودِ شما هم قسمتی از ناهنجاری خواهید شد !

مراقب باشید زشتی و تباهی برایتان عادی نشود !


زمان و تغییر رفتار !

چیزی که از خانواده برامون میمونه صرفا مسائل مادی نیست ، بیشترش اون قسمت از رفتارمون هست که در خانواده پدر و مادری شکل میگیره .

بهترین حالت اینه که امیدوار باشیم در خانواده ای بزرگ بشیم که هنجار ها را رعایت میکنند و وقتی ما وارد اجتماع و مستقل میشیم نیازِ چندانی به تغییر نداشته باشیم.

قسمتی از این میراث بصورت ژن و قسمتی با الگو برداری از رفتار محیطی که در آن زندگی میکنیم به ما میرسه ، ژنتیک آدمها را نمیشه کاری کرد ولی رفتارها قابل تغییر هستند و در نظر داشته باشید هر چه سن بالاتر میره تغییر رفتار سخت تر و انعطاف پذیریمون کمتر میشه  و اگر بخواد  تغییری هم صورت بگیره از دید من ، موثر ترین عاملی  که توانایی بوجود آوردن رفتارهای جدید و متفاوت را خواهد داشت ، خواست خودمون خواهد بود و اجبار و زور دیگران نمیتونه در دراز مدت کارساز باشه.

اینم در نظر داشته باشیم ، تغییراتِ خوب ،  انگیزه های خوب هم لازم داره !

خوبه که این تجربه را اینجا به کسانی که هنوز در جوانی و سن کم هستند منتقل کنم که با خودشون خلوتی داشته باشند و به رفتارهاشون و اینکه چطور میتونن بهترش کنند فکر کنند ، برای شما بسیار راحت تر از مثلا یه انسان 40-30 ساله خواهد بود و هزینه کمتری پرداخت خواهید کرد .

از دیدِ من در انتخاب ها برای زندگی و رابطه عاطفی هم خوبه که به این قضیه دقت کنیم ، نمیشه از یک انسان با سن بالای 30 سال براحتی انتظار داشت که یک سری رفتارهای خودشو تغییر بده ، توصیه میکنم در سن های بالا ، بدنبال کسی باشید که بدون نیاز به تغییر ، همونی باشه که میخواهید .

به مومی فکر کنید ، که با گذرِ هر لحظه ، خشک تر میشه و تغییر دادنش سخت تر ، تا جایی که ممکنه با فشارِ شما و خشک شدن اون ، بشکنه و متلاشی بشه !

آشپزی مردانه : فیله مرغ با بادمجان و کدوی کبابی !

شام امشب بلاگر ، فیله مرغ را خرد میکنیم و با حرارت بالا تفت میدهیم ، در ظرف دیگر پیاز و فلفل دلمه خرد شده (من فلفل دلمه قرمز استفاده کردم) را سرخ میکنیم ، بعد مواد را بهمراه نمک ، پودر فلفل سیاه و کمی پودر زنجبیل با هم مخلوط و تفت میدیم ، بادمجان و کدو را حلقه ای خرد میکنیم در فر 300 ذرجه بمدت نیم ساعت میذاریم. ضمنا غذای ابداعی "برگ کرفس پلو" بلاگر را  که قبلا دستورش را در وبلاگ گذاشته بودم در گوگل جستجو کنید !

نتیجه :


https://s17.picofile.com/file/8422590884/IMG_20210124_WA0000.jpg

دارم اینو گوش میدم، کاش میشد با همون حسی که میخونه براتون معنی میکردم !

پیامِ ناشناس !

خواستم به یکی از همنشین های محترم پیامی بدم ولی نگران بودم از اینکه بدونه من این پیام را دادم خجالت بکشه یا حسِ خوبی نداشته باشه ، سوالی در زمینه کامپیوتر داشت که خیلی ساده بود و در وبلاگش نوشته بود ، برای اولین بار با یه اسم دیگه و بدون لینک وبلاگ بلاگر اینکار را کردم !

پیام را بصورت خصوصی براش ارسال کردم  ، 2 ساعت بعد دیدم به من ! پیام داد و جواب پیام من را نوشت ، جوابش این بود:


ممنون کمک بزرگی بود خودم هم نمیدونستم چطور باید انجامش بدم لطف کردید حالا چرا با یه اسم دیگه پیام دادید؟؟؟

حالا یه بار من آمدم آندر کاور یه کاری بکنما ! همنشین محترم ، با شّم کاراگاهی از آب در آمده بودند!

در جواب نوشتم :  از کجا متوجه شدی منم؟

نوشت :

آخه کی وقتی میخواد آموزش کامپیوتر بده کنارش یه نصیحت هم میکنه ؟؟؟ کی  بجای این  مینویسه (لبخند) ؟؟؟

دیدم راست میگه و نکته ای که گرفتم این بود که علاوه بر محتوا ، حتی  طرز نوشتن ما یجورایی امضای ما هم هست !

از اینجا بهش پیام میدم هر ناشناسی بهم پیام بده و بجای 1 علامت سوال 3 تا بذاره ،  متوجه میشم که کیه ! (لبخند)

تکرار نشدنی !


روزی از زندگیتون خواهد بود که برای همیشه در قُله تکرار نشدنیها باقی میمونه ، شاید اون روز خودتون هم ندونید که این همون روزه ، گذرِ زمان اینو بهتون نشون خواهد داد !

شرافت !


از دیدِ من یعنی حرفی که زدی را انجام بده ، وعده ای که دادی را به سرانجام برسان ،بی کم و کاست و به هر قیمتی !

فقط ده ثانیه !

تو هر حالی هستید ، فقط 10 ثانیه بی علت بخندید و بعدش برگردید به حالی که بودید، من چند دقیقه پیش بخاطر خنده بی علت یکی از همنشین های محترم ، خندیدم ، حس خوبی دارم الان ، لطفا 10 ثانیه !

هم نوشت : بلاگر !

در پاسخ یکی از همنشین های محترم (بدون لینک) در بلاگفای بلاگر مطلبی نوشتم که چون اکثریت در اینجا خودشان وبلاگ نویس هستند گفتم شاید براشون مناسب و کارآمد باشه !  البته فقط نظر و پاسخ (مربوط به این پست) را اینجا درج میکنم.و معذرت برای کلامی که در این پست نوشته شده و در سلیقه نوشتاریِ من نیست.

نسرین
شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۱:۳۴
مزخرف نویس بیکار

پاسخ:
ضمن احترام به نظرِ شما ، نکته مثبت اینه که ابتدا فکر و نوشته منو خواندید و بعد به این نتیجه رسیدین که جالب نیست ، منظور منم همینه که افکار منو ببینید که این اتفاق افتاده و این برای من خوشایندِ ! (لبخند)
انتظار ندارم هر آنچه مینویسم مطلوب همه عقاید و اندیشه ها باشه، صرفا فکرِ خودم را با قید "نظر شخصی" یا "از دیدِ من" مینویسم ، لزوما همه خوب نمینویسند و من هم ممکنه گاهی همان چیزی که شما گفتید را بنویسم ، خب 8 میلیارد سلیقه هست و بعضی نمیپسندند  !
سپاس از حضورتون و درود به مخالف نظرِ من

شروع هفته و کار!

از دیدِ من ،  بین کار و زندگی یک خط بکشید و اجازه ندید هیچکدوم از این مرز رد بشن.

اینکه بخاطر کم و زیاد مسائل مالی بخواهید از خوشی  و آرامشتون بگذرید اشتباهه و اینکه بذارید مسائل زندگی وارد حیطه کارتون هم بشه و اونو دچار مشکل کنه هم اشتباهه.

راستی فردا شروع هفته و کار است ، اصلا شنبه ای داریم؟ (لبخند)

دارم اینو گوش میکنم

یکی از بوهایی که دوست دارم ، بوی برنج در حالِ دم کشیدنه که برای ناهار فردا الان توی خونه پیچیده .


کته فردا ناهار بهمراه کمی ناخونک به ته دیگش !

https://s16.picofile.com/file/8422374434/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B1%DB%B2%DB%B2_%DB%B2%DB%B2%DB%B4%DB%B7%DB%B1%DB%B4.jpg

از این بهتر دیگه نمیشه !

وقتی فکر میکنی  این دیگه آخرشه ، بهترینه  ، نمیشه کسی پیدا بشه از این بیشتر بهش  احساس داشته باشی ، تو یادتون باشه برای نفر قبلی هم همین فکر را میکردید !

کمتر ، نه !

عقیده دارم آدمها به کمتر از چیزی که داشتن رضایت نمیدن ،فرضا بدنبال بدست آوردن چیزی هستید و به آن هم میرسید، به حفظ آن هم فکر کنید و براش برنامه داشته باشید ، اگر از دستش بدید و نتونید در همان حد یا بهتر جایگزینی برایش پیدا کنید ، همیشه چشمتان بدنبالش خواهد بود و حسرت رهایتان نخواهد کرد!

دارم اینو گوش میدم

نقاشی جدید !

اینکه به کسی حسِ جدید پیدا میکنید از دیدِ من مثل کشیدن یه نقاشی جدید روی طرح قبلی است ، قدیمی ها هیچوقت از بین نمیرن و در لایه های زیرینِ روحِ ما حضور دارند ، شاید فقط دیده نشوند !

دنبال کننده !

از دیدِ من ، هر چیزی که شما را دنبال خودش بکشونه ، میبایست با دقت بیشتری بهش توجه کرد، خصوصا در مورد مسائل حسی و روحی ، گاهی در تعقیب کسی هستید که در مسیری درست حرکت میکند و گاه دنباله روی کسی میشوید که خودش هم هدف و مسیر درست و مشخصی ندارد !

سخت تر میشه اگر وابستگی هم بوجود بیاد ، حتی ممکنه یه جایی هم متوجه بشید مسیر اشتباهه ولی باز هم نتونید دست از دنباله روی او بردارید!

پست صوتی 5 شنبه ای !

گفتم اینبار کل پست را صوتی بذارم ، یه کار متفاوت کرده باشم ، پنجشنبه است دیگه ، نمیشه که مثل یه روزِ عادی باهاش برخورد کرد !

دانلود پست صوتی 5 شنبه ای

پنجشنبه خوبی بود ، بعد از برف صبح و هوای ابری و آفتابی و ناهار خوب و بعدش کمی پیاده روی ، حس خوبی دارم ، مگه میشه 5 شنبه باشه و  شاد نباشیم؟

دارم اینو گوش میدم ، پنجشنبه ادامه داره ...

الان اینو

آهنگ های قدیمی از نظر شعر و تنظیم فوق العاده هستند

نتونستم عکس ناگت های مرغ در فر بهمراه سالاد کاهو و لبو بهمراه  چند تا زیتون را براتون بذارم ، آزار دادن هم حدی داره !

ناهار جمعه بلاگر ، اگر  برای بعضی فشار عصبی بوجود میاره ، لطفا فیلم را نگاه نکنید ! (لبخند)

دلم برای 5 شنبه تنگ میشه ! داره میره و میبایست  تا هفته دیگه صبر کنم برای دیدنش ، میگم اگه زن و شوهر هم هفته ای یه بار همو میدیدن شایداینقدر مشکل نداشتن و  همینقدر که من 5 شنبه را دوست دارم همو دوست داشتن ! (لبخند)

بد نبود الان لباسای گرم میپوشیدم و میرفتم پارک نزدیکِ خونه کمی پیاده روی !

الان دارم اینو گوش میکنم

چقدر دوستم داری ؟!

از دید من دوست داشتن و علاقه یک مفهوم است و مثل میوه نیست که بتونیم بذاریمش رو ترازو و بگیم وزنش چقدره !

توی ذهنِ کسی نمیشه رفت تا میزانِ مهر و محبت او را اندازه بگیریم  یا اصولا بدونیم دوست داشتنی وجود داره یا نه ، میشه  از کلماتی که میشنویم  حسش کنیم  و یا از روی علائم و شواهد و رفتاری که با ما داره تا حدودی بدونیم چه جایگاهی در فکر و روح طرف دیگۀ زندگی داریم.

از نظرِ من واقعیت اینه که اصولا راهی برای اثبات دوست داشتن وجود نداره ، هستند کسایی که زیباترین دوست داشتن ها را به کلام میگن و عملا کاری نمیکنند و کسانی که به زبان نمیارنش و لی احساس واقعی به شما دارند ، توصیه میکنم دنبال کاووش در ذهنِ کسی نباشید ، وقتی پذیرفتین که در زندگیتون باشه  و او هم در عمل داره بهتون نشون میده که برای شما ارزش و احترام قائله ، به همین بسنده کنید و زندگیتونو بکنید !

آشپزی مردانه : بشقاب لازانیا ، شام شب پنجشنبه

بشقاب سبزیجات و لازانیا با ؟

به نظرِ شما اون قسمتی از بشقاب که به صورتی و بنفش میزنه چیه؟؟؟  این پست بروز میشود .

دانلود آهنگ مرتبط ، فقط بجای مامان ، بلاگر بذارید !

یکی از آهنگهایی مورد علاقه پدرم که رو گرامافون صفحه اش هست  و عجیب علاقه مند بهش، ضمنا اسم مادرم هم زهره نیست ! (لبخند)

تقدیم به به هموطنان ترک ، دارم اینو گوش میکنم

دوئت زیبای گیتار از بابک امینی ، اینو گوش میدم الان

فردا ناهار هوس باقالی پلو با مرغ رستورانی را کردم ، یا رستوران اقدسیه هستم یا همونجام ، بهترین باقالی پلو با مرغ را داره با روغن کرمانشاهی !

یکی از همنشین های مجازی اعلام کردن حوالی پاسداران و نیاوران هستند و به رستوران اقدسیه نزدیک ، شاید فردا ناهار بیان آنجا ! میبایست بیشتر احتیاط کنم  ! (لبخند)

جواب سوال لبوی خرد شده با ماست بود و ترکیب خوب و خوشمزه ای هست ، توصیه میکنم حتما امتحانش کنید ، کنار همه غذاها میتونید بخورید، خصوصا غذاهای بدون نون و برنج

پنچشنبه اومدساعت 1 دقیقه بامداد  ، هم پنجشنبه ایهای واقعی (منهای نفوذیها!) روز خیلی خوبی براتون آرزو میکنم و میدونم که حتما هم خوب خواهد بود .


https://s17.picofile.com/file/8422117168/IMG_20210121_WA0000.jpg

تفسیر نظر سنجی شبی با خانواده پدر یا مادری

گزینه اول: همانطور که حدس میزدم مجردهای احساساتی و کم تجربه نظرشون این بود که لحظه ای هم را تنها نذارن ، البته اینکار را واقعا میکنن ولی نهایتا تا چند ماه پس از ازدواج ، بعدش آروم آروم خودشون میخوان که شبی را در به تنهایی در کنار خانواده پدر یا مادری باشند .

***

گزینه دوم:متاهل ها ی باتجربه باز همونجور که میشد حدس زد بهیچ عنوان دنبال چسبیدن به هم در تمامی لحظات نیستند و میدونند که عاقلانه هم نیست و اصولا در گزینه نظر سنجی دوم صفر درصد نتیجه قابل پیش بینیی بود.

***

گزینه سوم: 26 درصد مجردها به گزینه شبی دور از هم بودند رای دادند ، حدس میزنم یا بالای 27  سال دارند ، یا الان مجرد هستند و قبلا نبودند و تجربه زندگی دارند و یا افراد منطقی و واقع بینی هستند ، آفرین !

***

گزینه چهارم: متاهلین در گزینه آخر نشون دادند که زندگی واقعی را نمیشه با احساسات صرف ادامه داد و منطق و عقل حکم میکنه اگر احساس نیاز کردند هم خودشون و هم همسرشون این اجازه را داشته باشند که گاهی هم شبی را دور از هم باشند.

***

جالب بود که احساسات در مجردها بیشتر از متاهلین دیده میشه و تجربه میتونه نقش مهمی در رساندن تعادل بین احساس و منطق و در نهایت آرامش زندگی داشته باشه.

دکلمه : یار می آید !

پست صوتی

***

آن یار که با ناز می آید ، چه  فریباست

از مهرِ شبش ، روشنی روز هویداست

آتش هجر بسوزد در این هفت شب و روز

تا که پنجی برسد امشب و بزمی که مهیاست

دل به آن بستم از این رو که در او خُلف نباشد وعده

حتمی است آمدنش، اندکی صبر که یارم اینجاست !

***

شبِ پنجشنبتون خوش !

مفاهیمِ نسبی !

از دیدِ من ، زیبایی ظاهری و باطنی مطلق نداریم !

ولی میشه اینجور تفسیر کرد که اگر زیبایی ظاهری کسی براتون دلچسب باشه و در پی اون زیبایی باطنی او هم به این ترکیب اضافه بشه ماندگاری و قدرت بیشتری خواهد داشت و علاوه بر چشمهایتان به روح و فکرتان هم نفوذ میکند.

باز با همه این احوال زیبایی نسبی است و ممکنه کسی پیدا بشه که بیشتر از شخص دیگه ای بتونه در چشم و فکرِ شما جلوه پیدا کنه و شما او را زیباتر ببینید !

این نوشته صرفا بیان واقعیت از نظرِ شخصی من است و به اینکه با مفاهیم وفاداری یا علاقه در تعارض میباشد (که از دیدِ من این مفاهیم هم نسبی هستند)،  نمیپردازم.